بهترین راهی که می توانیم دیگران را شیفته کار خود کنیم؟
بهترین راه ها و مسیرهایی که باعث وابستگی و شیفته شدن دیگر به سمت ما می شوند؟
در مسیر زندگی باید سعی کردن بهترین در عرصه کاری و تخصصی خود بود اما این مسیر طولانی هست در این مقاله قصد داریم تا با ساختن خود و شیفته شدن دیگران به ما به بهترین در عرصه زندگی و کاری خود تبدیل شویم.
در برکه ای قورباغه ای زندگی می کرد که با موشی در همان نزدیکی دوستی دیرینه ای داشت. این دو رازهای دلشان را با هم در میان می گذاشتند و از هم نشینی و هم صحبتی با یکدیگر با یکدیگر لذّت می بردند.
تا این که یک روز، موش به نزد قورباغه آمد و گفت : دوست عزیز! مدت هاست که می خواهم رازی را با تو در میان بگذارم. راستش را بخواهی گاهی اوقات که لب برکه می آیم و تو را صدا می زنم، صدای مرا نمی شنوی و مرا از دیدار خود محروم می کنی.
لانه ی من بیرون از آب است و لانه ی تو داخل آب. نه صدای تو به من می رسد و نه صدای من به تو. کاش می شد چاره ای بیندیشیم تا همیشه از حال هم با خبر باشیم!
پس از ساعت ها بحث و گفت وگو راه حلی برای مشکلاتشان یافتند. قراربر این شد که طناب درازی را انتخاب کنند و از آن برای خبر کردن یکدیگر استفاده نمایند. به این ترتیب که یک سر آن به پای موش و سر دیگرآن به پای قورباغه بسته شود.
تا هر زمان یکی از آنها نیاز به هم صحبتی با دیگری داشت، سر طنا ب را بکشد. و او را به این وسیله با خبر سازد. مدتی گذشت و این دو دوست قدیمی در فرصت های مختلف، با کشیدن سر طناب یکدیگر را خبر می کردند. گل می گفتند و گل می شنیدند و دائماً از احوال هم با خبر بودند.
تا اینکه روزی عقابی تیز چنگال موش را به منقار گرفت. قورباغه هم به گمان آنکه دوستش او را صدا می زند با خوشحالی به روی آب آمد.
امّا ناگهان متوجه شد طنابی را که یک سر آن به پای موش بسته شده بود تا در مواقع ضروری برای ملاقات همدیگر را خبر کنند او را از زمین بلند کرده و همراه با موش به سوی آسمان می برد.
قورباغه ی بیچاره که از این موضوع هم به شدت خنده اش گرفته بود و هم کمی وحشت کرده بود به شانس بد خود لعنت می فرستاد.
مردم شهر هم با دیدن این ماجرا، در حالیکه به فکر فرو رفته بودند با تعجب به این صحنه نگاه می کردند وآن را به یکدیگر نشان می دادند . قورباغه ی بیچاره هم طعنه و سرزنش مردم را می شنید در حالیکه نمی توانست کاری بکنئ. او فقط به حال خود تاسف می خورد و از این دوستی نا به جا پشیمان بود. چون کار دیگری از دستش بر نمی آمد.
طناب اتصال را قیچی کنید و اتصالات شیفته سازی را شروع کنید!
قطع تعلقات کنید از هر آنچه و هر چیز که شما را بدان وابسته می کند. خواه این تعلقات عاطفی و روابط دوستانه باشد. یا اینکه تعلقات مادّی. مهم نوع آن نیست، مهم بریدن از آن و آزاد اندیش بودن است.
گاهی اوقات وابستگی هایمان، بی آنکه خود بدانیم قوانین و روش هایی هستند که ما برای خود وضع کرده ایم.
می گویید نه؟ خوب به کارهایی که انجام می دهید دقت و توجه کنید. رفت و آمد هایتان، دوستانتان، غذا خوردنتان، کار کردنتان، مسافرت و تفریحاتتان و ….. همه را مورد توجه و بررسی قرا ردهید. آنوقت خواهید دید که چه میزان از فعالیت های شما از سر عادت است.
و جالب اینکه شما به حدی به آنها وابسته شده اید که حتی نمی توانید بدون آنها زندگی کنید. و اگر آن را از شما بگیرند کنترل خود را از دست خواهید داد.
اگرکارهایی که در یک ماه انجام داده اید را با ماه بعدش مقایسه کنید خواهید دید که اتفاق خاصی در زندگی شما رخ نداده است. جز اینکه درگیر یک سری عادت هایی شده اید که دل کندن از آن برایتان، نمی خواهم بگویم غیر ممکن بلکه سخت شده است.
طناب اتصالی که ما بین تعلقاتتان، خواه معنوی و خواه مادی بسته اید گاه به قدری محکم است که حتی اجازه ی آزاد اندیش بودن را از شما گرفته است. ما فکرمی کنیم که آزاد اندیش هستیم و می توانیم خود را مدیریت کنیم. درست تصمیم بگیریم ودر لحظه عمل کنیم.
بر خلاف تصوراتمان هر کدام از ما انسانها تعلقاتی را داریم که مانع حرکتمان می شود بی آنکه از آن اطلاع داشته باشیم.تعلقات ما ممکن است عشق به فرزند، خانه و دارایی ها، پدر و مادر، همسر، کتابهایمان، لباسهایمان و ….باشد.
منظور از بریدن از تعلقات رها کردن و فراموش کردن آنها نیست بلکه مفهوم خود کنترلی می باشد. اگر وابستگی شدیدی به فرزندان و والدینمان داریم، به خاطر داشته باشیم که این نقطه دقیقاً نقطه ی سقوط ما خواهد بود. و چه بسا آغاز شکستی برای فرزندانمان.
برای رشد و پرواز قبل از اینکه عقابی پیدا شود و ما را بی خود وبی جهت به هر جایی بکشاند و یا طعمه ی خود کند. باید تدبیری بیاندیشیم که پرپرواز داشته باشیم تا خود را به اوج برسانیم.
طناب اتصال خود را به شیفته سازی محکم کنید!!!!!
بیایید به داستان جور دیگری نگاه کنیم. بسیار حرفه ای تر و متخصّصانه تر. از امروز سبک زندگی خود را عوض کنید. به جای هدر دادن زمان و عمر با ارزشتان، و به جای نشستن پای درد دلهایی که برای شما سود ندارد، به این فکر کنید که چگونه می توانید دنیای خود و دیگران را متحول کنید.
ببینید طناب اتصال خود را با چه کسی می توانید محکم تر ببندید که اگر عقابی به سمت او آمد واو را با خودش برد شما را هم با خودش ببرد!
حتما الان در دل می گویید طناب اتصال به بزرگان؟ بالا رفتن و دیده شدن؟ و یا شاید هزاران اما و اگر دیگر. اما باور داشته باشید همین تغییر نگرش هاست که از انسانها افراد متفاوت و خارق العاده می سازد.
اگر قرار بود با همین افرادی که تا کنون با آنها در ارتباط بوده اید و روز و شب خود را سپری کرده اید به جایی می رسیدید تا کنون این اتفاق برایتان افتاده بود. و یا اینکه اگر قرار بود با همین داشته ها و نگرش های خود به اوج می رسیدید تا کنون به هزاران دستاورد بزرگ رسیده بودید.
اندیشه هایی که درذهن افراد موفق وجود دارد قابل خرید و مقایسه با هیچ چیز نیست. شما اگر هزاران جلد کتاب هم بخوانید به تنهایی نمی توانید کاری از پیش ببرید مگر این که خود را به جایی وصل کنید. از هوش و نبوغ دیگران استفاده کنید تا راههای میانبر برایتان باز شود و مسیر صد ساله را در کوتاهترین زمان ممکن طی کنید.
آنوقت است که مردم، زمانی که پرواز شما را ببینند به جای اینکه به شما به چشم طعمه نگاه کنند که در مسیری قربانی شده اید. شما را همچون عقابی می بینند که اوج گرفته اید.
دنیا را از آن خود کنید و به سمت بهترین و شیفته شدن دیگران به خود روید!
نگذارید و اجازه ندهید که دنیا و افراد قدرتمند شما را در خود ببلعند. چرا که دراین صورت آنچه از شما باقی می ماند فقط لاشه ای بی ازرش خواهد بود که هرگز کسی از شما یادی نخواهد کرد. انسانهای موفق کسانی هستند که بدون هیچ ترس و واهمه به دنبال تغییرهستند.
نه به فکر حل شدن در آن و در نهایت ذوب شدن و فراموش شدن.
اگر می خواهید دنیا را دگرگون سازید، به سادگی به اطراف خود نگاه کنید و از هر آنچه که در اختیار دارید شروع کنید. باز تاکید می کنم از هر آنچه که در اختیار دارید استفاده کنید. موفقیت منوط به دو چیز است یک از کوچکترین هایی که دارید شروع کنید.
و دوم برای راهیابی به دنیای بیرون خود را به انسانها و افراد موفق وصل کنید.
به جای اینکه خود به تنهایی به دنبال کسب تجربه باشید. و سالها زمان و عمر خود را صرف آن کنید، و در نهایت هم ببینید که چیزی عایدتان نشده است از انسانهای قهار و توانمند استفاده کنید. اندیشه های آنها را به کار ببندید تا روزی برسد که دیگران آرزوی وصل شدن به شما را در دل خود بپرورانند!
برچسب:بهترین, شیفته سازی, وابسته