چه تکنیک هایی در تصمیم گیری و مذاکرات کاربردی و مفید هستند؟
برای دستیابی به یکسری از مهارت ها و روش های نوین و ارزشمند در مذاکرات و تصمیم گیری های ضروری و مهم باید تکنیک هایی را بیاموزیم که در این مقاله به طور کامل به آنها با روش های گوناگون و جالب پرداخته شده است.
پادشاهی وارد جمع وزیران شد . همه ی وزیران به احترام سلطان از جا بلند شدند و تعظیم کردند. سلطان همه را دعوت به نشستن کرد و خود نیزبر تخت سلطنت نشست. جعبه ی کوچکی در دست سلطان قرار داشت. همه زیر چشمی به آن جعبه نگاه می کردند و می دانستند بین آن جعبه و لبخند مرموز پادشاه، ارتباطی هست.
پادشاه خطاب به وزیران خود گفت: فکر می کنید درون این جعبه ی زیبا چیست؟ همه گفتند سلطان بهتر می داند.
سلطان با دقت و ظرافت در جعبه را باز کرد. درخشش الماس چشم اهل مجلس را خیره کرد. هیچ کدام تا به حال الماس به این درشتی ندیده بود.
سلطان صدر اعظم خود را فرا خواند و الماس را به او داد و از او پرسید: فکر می کنی این جواهر چقدر قیمت دارد؟
صدر اعظم که محو تماشای الماس شده بود گفت: فکر نمی کنم بتوان قیمتی روی آن گذاشت. ارزش این الماس از تمام خزانه ی پادشاه بیشتر است.
سلطان گفت: حالا به تو دستور می دهم که این الماس را بشکنی.
صدر اعظم گفت: نه نه ، جناب سلطان! این خیانت بزرگی به شماست. این الماس باید در خزانه قرار بگیرد تا پشتوانه ی کشور باشد.
سلطان سری تکان داد وگفت : آفرین بر صدر اعظم عاقل و زیرک ما.
آنگاه دست در جیب کرد و کیسه ی کوچکی پر از سکه ی طلا به او داد و گفت : این پاداش دور اندیشی و احتیاط توست.
سپس یکی از وزیران خود را فرا خواند. الماس را به دست او داد و گفت : ا زتو می خواهم آن را بشکنی.
وزیر به تقلید از صدر اعظم گفت : من هرگز چنین خیانتی نمی کنم. این الماس برازنده ی خزانه ی پادشاه است. سلطان لبخندی زد و کیسه ی زری هم به وی داد و گفت : عقل و دور اندیشی تو قابل ستایش است.
به همین ترتیب سلطان یکی یکی از وزیران خواست تا آن الماس را بشکنند ولی هیچکدام حاضر به انجام آن نشدند.
سلطان این بار غلامش را فرا خواند و از او همان سئوالی را پرسید که از صدر اعظم و دیگران وزیران پرسیده بود. او هم گفت که ارزش آن ا زتمام خزانه ی پادشاه بیشتر است.
سلطان دستور داد که آن الماس را بشکند و غلام در چشم برهم زدنی سنگی از جیبش در آورد و آن را بر الماس کوبید و آن را چند تکه کرد.
آه از نهاد همه ی وزیران بلند شد. همهمه ای در مجلس بلند شد و همه شروع به سرزنش کردن غلام بی نوا کردند.
غلام گفت تو می دانی این جواهر چقدر قیمتی است، چرا آن را شکستی؟
غلام گفت هر چقدر هم که قیمتی باشد از فرمان شما با ارزش تر نیست. فرمان شما گوهری بسیار گرانبهاتر از این الماس است.
سلطان که بسیار آشفتته شده بود به جلاّد دستور داد که بیاید و گردن چاپلوسان را بزند!
درایت مدیران
اگر این داستان را از نگاه مدیریتی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم به نکات بسیار ظریفی از جمله نگرش مدیران، همرنگ جماعت شدن، تایید دیگران، چاپلوسی های نا بجا، وسوسه شدن، متفاوت عمل کردن و نتیجه ی متفاوت دریافت کردن و …. خواهیم رسید.
آنچه از این داستان برمی آید این است که گاهی اوقات مدیران و رهبران مجموعه ها با ترفندهایی در پی شناسایی مشاوران و کارمندان با هوش و وفادار خود هستند، تا برای آنها سمت های مناسبی را در نظر بگیرند و بتوانند از هوش و ذکاوت آنها به بهترین شکل ممکن بهره ببرند.
اما گاهی اوقات این کارمندان هستند که چنین می پندارند که اگر نظراتشان متفاوت تر از همکارانشان باشد باعث می شود که اعتبار خود را از دست بدهند. و یا اینکه مورد تمسخر روءسای خود واقع شوند. و یا اینکه اگر نظر واقعی خود را بدهند و آن به نفع مدیرانشان نباشد جایگاه خود را از دست بدهند.
جسور و دیوانه باشید
جسور باشید و متفاوت عمل کنید. متفاوت عمل کنید و این عبارت که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو را به کلی کنار بگذارید. اگر خوب به دنیای اطافتان دقت کنید خواهید دید که همه ی مردم مانند هم لباس می پوشند، غذا می خورند، می خوابند، کار می کنند و استراحت می کنند.
امّا افرادی که ما آنها را دیوانه می نامیم، افرادی هستند که کاملا متفاوت عمل می کنند. آنها لباس نمی پوشند بلکه لباس پاره می کنند! آنها زمان مشخصی برای خوابشان ندارند، غذا خوردنشان متفاوت است و رفتار کاملاً متفاوتی از خود نشان می دهند.
اگر می خواهید به جایگاهی دست پیدا کنید که انسان های موفق دست یافته اند باید جسور باشید و جسارت هرگونه تغییری را داشته باشید. خواه این جسارت در بیان شما باشد وخواه در طرز تفکرتان.
اما این نکته را هم به خاطر داشته باشید که جسارت به مفهوم اهانت و پرده دری نمی باشد بلکه منظور این است که همراه با ادب و احترامی باشد که برای شما جایگاه ویژه و والایی را تعیین کند. آنچه که نشان دهنده ی نبوغ و تیزهوشی و استعداد و توانمندی شما باشد.
پازل مناسبی طراحی کنید
آنچه در رشد یک سازمان مهم است این است که افراد آگاه باشند، زمانی رشد می کنند که بتوانند عقاید و نظرات خود را به صورت واضح و شفاف بیان نمایند. اگر قرار باشد که در یک مجموعه همه یک عقیده و باور را بپذیرند و به دنبال ستایش یکدیگر یا مدیران خود باشند پس چگونه ایده پردازی خواهند نمود؟ چگونه به رشد یکدیگر کمک خواهند نمود؟ و چگونه خود را در سطح بالاتری ارتقا خواهند داد؟ همه ی اینها میسر نخواهد شد مگر زمانی که افراد نظرات و عقاید متفاوت داشته باشند. زمانی که این عقاید در کناریکدیگر قرار می گیرند همانند قطعه های پازل می توانند یکدیگر را کامل کنند و موجب تکامل همدیگر شوند.
به اطرافیان خود اعتماد نکنید
آگاهانه رفتار کنید. صرفا هر آنچه که دیگران می پندارند درست نیست. در داستان بالا دید که همه ی وزیران می پنداشتند که اگر از سلطان تعریف کنند موقعیت خود را حفظ کرده اند. این داستان شاید در نظر ما یک داستان سرگرم کننده باشد امّا در اصل جامعه ای را به تصویر می کشد که تا یک نفر شروع به تعرف می کند بقیه هم همین کار را می کنند. و زمانی هم که یک نفر شروع به اعتراض می کند بقیه هم داد اعتراض را سر می دهند.
کمی هوشیارانه تر به مسائل نگاه کنیم و سعی کنیم ابعاد گونا گون یک موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
مسئولیت های بزرگ ما با تصمیم گیری های ما ساخته می شود، و اگر فکر می کنید شما تنها فرد جمعی هستید که مخالف نظر دیگران است، اصلا جای نگرانی نیست. از کجا معلوم که نظر شما توجه دیگران را به خود جلب نکند و باعث شکل گیری یک تفکر جدید نشود.
می دانم، شاید الان نگران این موضوع هستید که اگر نظرشما باعث تغییر دیدگاه دیگران شد چه؟ یا اگرمخالف نظر دیگران سخنی به میان آوردیم چه؟
در این جا به 7 نکته دراین مورد اشاره شده است. با ذکر آن می توانیم این اطمینان را به دست بیاوریم که نظرات سازنده تا چه حد می تواند بر شکل گیری عقاید یک گروه تاثیر گذار باشد.
-
قرار نیست شما به نظرات دیگران وفادار بمانید. اگردر جایی با دوستان یا مدیران خود هم عقیده بوده اید اما در جایی دیگر نه، بدانید که با تغییر شرایط نظرات شما هم تغییر پیدا خواهد کرد. بنابراین این مسئله طبیعی است که در جایی موافق و در جایی دیگر مخالف باشید.
-
به خاطر داشته باشید که تعصب و تعصب ورزی مانع ازدیدن حقیقت می شود. در نتیجه تعصبات را کنار بگذارید.
-
همیشه احتمالات را در نظر بگیرید، حتی اگر اشتباه کنید.
-
حتی اگر موضوعی چندین بار مورد بررسی قرار گرفته است ، باز هم مورد بررسی قرار دهید.
-
همیشه به جزئیات توجه کنید.
-
برای هر چیزی و هرکاری دلیل بیاورید و از دیگران هم بخواهید که دلیل بیاورند.
-
حتی سئوالات بی معنی را در ذهن خود بپرسید.
-
به شهادت دیگران و استناد به آنها اطمینان نکنید.
-
حتی یک نفر می تواند نظر هزاران نفر را عوض کند، بنابراین در تصمیم گیری و مذاکرات خود دقت کافی داشته باشید.
برچسب:تصمیم گیری, کاربردی, مذاکرات, مفید